تیمهای لیگ برتر رو می بینی، شک می کنی جدول لیگ برتره یا جدول مندلیفه فردا عروس? فام?لمونه زنگ زده م?گه م?ا? ؟؟
دیشب خواب دیدم دوس دخدرم رفت زیر تریلی هیژده چرخ، گوشت چرخ کرده شد... :( امروز بعد دو سه هفته با نیم ساعت تاخیر رفتم کلاس ریاضیم... :| چه نسلی هستیم ما؟
پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟
دختر: سلام. خواهش می کنم.? asl plz
پسر : تهران/وحید/26 و شما؟
دختر : تهران/نازنین/22
پسر : اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه.
دختر: مرسی!شما مجردین؟
پسر : بله. شما چی؟ازدواج کردین؟
دختر : نه. منم مجردم. راستی تحصیلاتتون چیه؟
پسر : من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا دارم. شما چی؟
دختر : من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.
پسر : wow چه عالی!واقعا از آشناییتون خوشحالم.
دختر : مرسی. منم همین طور. راستی شما کجای تهران هستین؟
پسر: من بچه تجریشم. شما چی؟
دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجای تجریش می شینین؟
پسر : خیابون دربند. شما چی؟
دختر : خیابون دربند؟ کجای خیابون دربند؟
پسر : خیابون دربند. خیابون? کوچه?پلاک?شما چی؟
دختر : اسم فامیلی شما چیه؟
پسر : من؟ حسینی! چطور؟
دختر : چی؟وحید تویی؟ خجالت نمی کشی چت می کنی؟تو که گفتی امروز با زنت می خوای بری قسطای عقب مونده خونه رو بدی.!مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟
پسر : اِ عمه ملوک شمائین؟چرا از اول نگفتین؟راستش! راستش!دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده? آخه می دونین??.
دختر : راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای توی چت میدی؟می دونم به فریده چی بگم!
پسر : عمه جان ! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین!اگه بفهمه پوستمو میکّنه!عوضش منم به عمو فریبرز چیزی نمی گم!
دختر : او و و و م خب! باشه چیزی بهش نمیگم. دیگه اسم فریبرزو نیاریا! راستی من باید برم عمو فریبرزت اومد. بای
پسر : باشه عمه ملوک! بای
آلومینیوم
فولاد
مس
ذوب آهن
نفت.
م?گم احتما? م?ام !!
م?گه سع? کن ب?ا? ما رو شلوغ کار?ا و دلقک باز?ا و د?وونه باز?ات حساب کرد?م !
هم?ن د?گه …انتظار فام?ل از ما ا?نه …
واردات تقریبا تمام اجناس به کشور ممنوع شده ، اونائیم که آزادن ، کشورهای دیگه به ما نمیفروشن ، خدا این قاچاقچیا رو از ما نگیره ، الان چشم امید ملت فقط به دستهای توانای اوناست .
ینی با داد از خواب پریدماااااا
نیم ساعت فقطــــ میلرزیدم!
گوشیو برداشتم بهش زنگ بزن شارژ نداشتم!!!
داشتم روانی میشدم، خودمو به در و دیوار میکوبیدم...
بعد ییهو یادم اومد من خودم دخترم، دوس دخدرم کجا بود!!! :دی
................................................................................?....
استاد گفت به به آقا آرش...
نمیای نمیای وقتیم میای با نیم ساعت تاخیر میای... >:O
یکی از دخترای کلاس گفت:
استاد مگه فیس و گــروهش میزاره وقت کنه کلاسم بیاد... :))
استاد برگشت گفت از پستات راضیم خوش اومدی برو بشین... :)
من :)
استاد :))
دختره :|
کلاس =))
پریشب سر میز شام
به داداشم گفتم یه لیوان واسم آب میریزی ؟
گفت: بروبابا! هر چی کار سخته از من میخوای !!!!!
من خودم ازتشنگی دارم ماست میخورم :| =)))))
اونم یه شماره داد - مام زنگیدیم
یکی ورداشت گفت تیمارستان فارابــــی بفرمائید :|
Design By : ParsSkin.Com |