سفارش تبلیغ
صبا ویژن








تو

 
گناهی ساده هستی

 
و من

 
معصومانه به تو مرتکبم...


نوشته شده در ساعت توسط sayda نظرات ( ) |



اگر روزی داستانم را برای کسی نقل کردی بگو:

بی کس بود،اما کسی رو تنها نذاشت.

دلشکسته بود،اما دل کسی رو نشکست.

کوه غم بود،ولی کسی رو غمگین نکرد.

و شاید بد بود ولی برای کسی بد نخواست…
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید

نوشته شده در ساعت توسط sayda نظرات ( ) |



تنهایی را بلند ترین شاخه درخت میفهمد،

انگار هر چه بزرگتر میشویم تنهاتر میشویم

براستی خدا از بزرگی تنهاست ،یا از تنهایی بزرگ؟!!!
 
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید

نوشته شده در ساعت توسط sayda نظرات ( ) |



چای هایت را تلخ نخور! کمی نگاهم کن…

تمام قند های دلم را برایت آب می کنم
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
 

نوشته شده در ساعت توسط sayda نظرات ( ) |



 

مخـاطبــ خـآصــ مـن 
بـہ سـا?گـے یکــ لبخـنــد 
رهـایمـ کــرد  ...
"او" رفـتـــ  ...
و مــنـــ عـاشـقـانــہ هـاے 
بـے مخـاطبـم را بـه حـراج
گـذاشـته ام...


نوشته شده در ساعت توسط sayda نظرات ( ) |



بچه داداشم 6 سالشه خورده بود زمین گفتم بیا بوسش کنم خوب شه برگشته میگه : نمیخوام تو زندگی زخم هایى هست که فقط یه نفر خاص باید بوس کنه تا خوب شه!!! :)))
اینا بچه نیستن که افعین :|
یه زمان ملت کارشون که با کامپیوتر تموم میشد روی کیبورد و مانیتور و کیس کاور می کشیدن!
یعنی در حد رو مبلی پذیرایی!
این روزا وقت نمیشه بدبختو خاموش کنیم خنک شه!!!

بابابزرگم باغ داره امروز واسمون گوجه اورده بود، برگشته به مامانم میگه:
گوسفندام دیگه گوجه نمیخورن اوردم واسه شما

چند وقت پیش تولدم بود
جشن گرفته بودیم دختر خواهرم 4 سالشه گفت دایی امین میخوام به مناسبت تولدت برات شعر بخونم این شعر تقدیم به تو
قیافه من در اون لحظه: ^_^
گفتم بخون دایی
گفت:
سلام سلام عزیزم
گوساله تمیزم
دمبت سفید و آبی
پشکل نریز رو قالی
من :|
خواهر زاده ام ^_^
خونواده : =))))

با کلی ذوق و شوق رفتیم شیرینی تر خریدیم و رفتیم خونه دختر داییم… اما نامردا شیرینی خشکای یه هفته پیشو برامون با چایی آوردن… آی حرص خوردیم.. آی حرص خوردیم… .

تلویزیون داره اتش سوزی جنگلهای استرالیا رو نشون میده .خواهر زاده ام میگه خاله حیف شد دماغت را عمل کردی وگرنه الان خرطومت را اب میکردی میرفتی اتیش را خاموش میکردی

شوهرم داشت کوفته قلقلی درست میکرد (ظرفی که قلقلیا رو می ذاشت داخلش کوچیک بود) دیدم داره با خودش حرف میزنه گفتم چی میگی با خودت؟
گفت دارم به قلقلیا میگم مسجدی بشینین همه تون جا شین
:))))))

امروز رفته بودم پشت بوم که آنتن تلویزیونون رو تنظیم کنم، با موبایلم شماره خونه رو گرفتم به بابا میگم: الو، بابا خوبه؟
بابا هم میگه : مرسی همه خوبن شما خوبین؟
خانواده خوبن؟
ببخشید بجا نیاوردم.

دیشب رفتیم خونه خالم اینا یه پسر داره اندازه ماکارونی 4 ساله،
اومده میگه" این علامت حاکم بزرگ میتی کومان"
خواستم خر کیف شه احترام گذاشتم.
برگشته میگه تو نمی خواد احترام بزاری ...تو از خودمونی زومبه!!!!!!
من :|

والا ما یادمونه تو مدرسه با گوجه سبز کلهء همدیگرو نشونه میگرفتیم، حالا شده کیلویی 18 هزار تومن!

رفتیم خاکسپاری فامیلموون داداشش خودش انداخته تو قبر که اول منو باید خاک کنید ، باباشون بیل و ور داشته داره خاک میریزه روش میگه آره، توهم برو پیش داداشت نذار اونجا تنها باشه!!!!!

 


نوشته شده در ساعت توسط sayda نظرات ( ) |



 

S A L I  J O O N

مادره خطاب به پسرش: نیوتن رو میشناسی ؟
پسره :نه کی هست؟
مادره : اگه به درسات بیشتر توجه میکردی میشناختیش !
پسره: خیلی خوب ، پارمیدا رو میشناسی ؟
مادر : نه !!!
پسره : اگه به شوهرت بیشتر توجه میکردی میشناختیش !
 

دختر همسا?هبغل?مون گفتم :
امسال سعادت نداشت?م
نذر? شما رو بخور?م ...
برگشته بهم م?گه :
سعادت نم?خواست ، اگه قد ?ه نخود "شعور "داشت? و تو ا?ن 15 سالی که همسایه هستیم ?ه بار بجا?"خدا قبول کنه " ?ه
گل رز م?ذاشت? تو ظرف و پس م?داد? ا?ن با 4 تا توله سگامون
پا? د?گ نذر? بود?م...:|
دخدر همسایه بی اعصابی داریما ... :|

نوشته شده در ساعت توسط sayda نظرات ( ) |



http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37002.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37003.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37004.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37005.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37006.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37007.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37008.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37009.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37010.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37011.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37012.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37013.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37014.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37015.aspx

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37016.aspx

 

http://www.picture.marshalclub.org/Archive/37018.aspx


نوشته شده در ساعت توسط sayda نظرات ( ) |




نوشته شده در ساعت توسط sayda نظرات ( ) |



 
گفــتی

 
" خـودت را جـای مـن بگـذار " ...

 
.گـذاشـتم ...

 
می بیـــنی ... !

 
امّـــا نــرفتــه ام ...

 
وقـتی حـس می?نم ...

 
جایـی در ایــن ?ره ی خا?ی . .

 
تــو نفـس می?شـی و مـن ...

 
از هــمان نفـس هایت ... نفـس می?شم آرام مــی شوم !

 
تـو بــاش !!!

 
هـوایـت !

 
بـویـت !

 
بـرای زنده مانـدنـم ?افی ست

 



نوشته شده در ساعت توسط sayda نظرات ( ) |



<      1   2   3   4   5   >>   >


Design By : ParsSkin.Com


پناه خیال


برچسب‌ها:
[ جمعه 103/9/2 ] [ 3:40 عصر ] [ ] [ نظر ]