سفارش تبلیغ
صبا ویژن








یه بارم ما یه دونه هندونه خوردیم در حدی که کم مونده بود پوستش سوراخ شه ! فرداش رفتگر محلمون در زد و گفت : اگه دیگه بااین پوست هندونه کاری ندارین من ببرمش :|


 اینایی که جدیدن میان فیسبوک پست میزارن آخرش مینویسن «بگو خب» همون هایی هستن که دوره راهنمایی میرفتن مدرسه میگفتن «نــــــــه غلام» :)))))))))


داشتم با بابام شطرنج بازی میکردم
برگشته میگه یا مات میشی یا ماشینتو ازت میگیرم :|
دو راهی ذلت و خفت همینه والا :|
 


یه دختره هست تو دوران کودکی هم محله ایمون بود !
الان جوری خودشو میگیره انگارکیه...
یادش رفته بچه بود هر وقت ماکارونی داشتن می دوید تو کوچه میگفت ما امشب برنج دراز داریم!!!


نوشته شده در ساعت توسط sayda نظرات ( ) |





Design By : ParsSkin.Com


پناه خیال


برچسب‌ها:
[ دوشنبه 103/9/5 ] [ 9:38 عصر ] [ ] [ نظر ]