« من محکوم به حبس ابدم ... » چه خوش خیال بودم…. که همیشه فکر می کردم در قلب تو محکومم……. به حبس ابد!! به یکباره جا خوردم….. وقتی زندانبان به یکباره بر سرم فریاد زد…. هی…تو… آزادی…. و صدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد…..!!! ***** نوشته شده در ساعت توسط sayda نظرات ( ) |